- گهر آور
- پدید آورنده گوهر موجد جواهر: گاوی کنند و چون صدف آبستن اند لیک از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند. (خاقانی)
معنی گهر آور - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پدید آورنده گوهر موجد جواهر: گاوی کنند و چون صدف آبستن اند لیک از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند. (خاقانی)
زورمند نیرومند پهلوان، آنکه با دیگری با زور و جبر رفتار کند
بی باک و دلاور
نوند پیام آور دخشک آور، گل پیک (گل قاصد) از گیاهان
آنکه فخر کند آنکه مفاخرت ورزد
کاردان، مطلع: (بشد دایه و خواند کار آوران مهندس تنی چند زیرک سران) (یوسف زلیخای قدیم)
آنکه تولید گند کند عفونت آور
گیرنده جواهر
مانند گوهر بسان جواهر: گاه گوهر پاش گردد گاه گوهر گون شود گاه گوهر بار گردد گاه گوهر خر شود. (فرخی)
آنکه مروارید را پرورش دهد
مخفف گوهر بار، مجازاً گریان
آنچه از آن گوهر آویخته باشد (گوش و غیره) : ز نعلکهای گوش گوهر آویز فکندی لعلها در نعل شبدیز. (نظامی)
گوهر آموده: ورای همه بوده ای بود او همه رشته گوهر آمود او. (نظامی)
ظرفی فلزی که در آن روغن و غیره کنند دبه روغن
مجموعه
تیزپر تیزرو، پرنده
جمع کننده فراهم آورنده
خرنده جواهر، نوازنده شاعر و سخنور: جهانی بگوهر بر انباشتم که چون شاه گوهر خری داشتم. (نظامی)
هر جور